هیئت خیمة الحسین (ع)

مرکز اطلاع رسانی هیئت خیمة الحسین (ع)

هیئت خیمة الحسین (ع)

مرکز اطلاع رسانی هیئت خیمة الحسین (ع)

روزی که منامت زدیم

چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ

 روز اول: حضرت مسلم بن عقیل

 

«برادر، پسر عمو و فرد مورد اطمینان» عناوینی بود که سید الشهدا در نامه خود و در پاسخ به دعوت مکرر شیعیان و سران کوفه؛ در مورد مسلم بن عقیل گفت.

نیمه شعبان بود که مسلم از مکه به کوفه رفت و حدود هجده هزار نفر با او و به نفع امام بیعت کردند. آن زمان، والی کوفه نعمان بن بشیر بود.

در ایام فعالیت و قیام حماسی مسلم، والی کوفه عزل و ابن زیاد به ولایت کوفه منصوب شد و به مقابله با حرکت حضرت مسلم پرداخت.

ابن زیاد سران شهر را فراخواند و آن ها را با تهدید و تطمیع، مطیع خود کرد! با ایجاد جوّ رعب و وحشت و دستگیری ها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور حضرت مسلم پراکنده شدند.

حضرت مسلم در کوفه تنها و غریب ماند و سرانجام توسط سربازان ابن زیاد دستگیر شد و به دستور ابن زیاد بر فراز برج قصر، سر از بدنش جدا کرده و پیکرش را از بالای برج به پایین انداختند.

شهادت حضرت مسلم در روز هشتم ذی الحجه سال 60 هجری بود و مزار متبرک ایشان در شهر کوفه است.

روز دوم: حضرت زینب سلام الله علیها

دختر امیرالمؤنین علیه السّلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال پنجم هجری، در روز 5 جمادی الاول در مدینه پس از امام حسین علیه السّلام به دنیا آمد.

این بانوی بزرگ که دارای قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد و ورع، عفاف و شهامت فوق العاده بود، در حادثه صحرای کربلا پیام آور خون شهدا و همراه برادر خویش در این نهضت عظیم بود.

شوهرش، عبدالله بن جعفر (پسر عمویش) بود. دو پسرش به نام های محمد و عون در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. او سرپرست کاروان اسیران اهل بیت، پرستار امام زین العابدین علیه السّلام، سنگ صبور خاندان رسول الله و افشاگر ستمگری های حکّام اموی به وسیله خطبه های آتشین بود.

او دختر شهید، خواهر شهید، مادر شهید و عمه شهید بود و به راستی «قهرمان صبر» است و به حق باید گفت که:

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

روز سوم: حضرت رقیه سلام الله علیها

دخترک سه چهار ساله امام حسین علیه السلام که مانند سایر اهل بیت سیّد الشهدا علیه السلام در سفر کربلا حضور داشت، همراه اسرا به شمام برده شد.

پس از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید که اوضاع را بر ضد یزید متحول ساخت، یزید اهل بیت امام حسین علیه السّلام را در خرابه ای جای داد.

حضرت رقیه سلام الله علیها شبی پدر را به خواب دید.پس از بیدار شدن بسیار گریست و بی تابی کرد و بهانه پدر را گرفت. خبر به یزید رسید، دستور داد سر مبارک امام حسین علیه السلام را نزد رقیه ببرند!

دختر سه ساله اباعبدالله از این منظره بیشتر رنجور شد و از غم پدر در همان خرابه به لقاء الله پیوست...

روز چهارم: حرّ بن یزید ریاحی

روز عاشورا هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او که شب عاشورا به عمویش راجع به شهادت پاسخ «احلی من العسل» را داده بود، برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست. اباعبدالله قاسم علیه السّلام را به آغوش کشید، گریست و اجازه جنگ داد.

قاسم علیه السّلام سوار بر اسب شد، رجز خواند و به جنگ پرداخت:

اِن تنکرونی فأنا ابن الحسن

سبط النّبی المصطفی و المؤتمن

هذا حسین کالأسیر المرتهن

بین أناس لاسقوا صوب المزن

روز پنجم: عبدالله بن حسن علیه السّلام

نوجوان یازده ساله-فرزند امام حسن مجتی علیه السلام-هنگامی که دید عموی بزرگوارش - سید الشهدا علیه السلام- بر زمین افتاده است، برای دفاع از ایشان به میدان شتافت و جنگید و با تیغ «بحر بن کعب» به شهادت رسید.

رجز او هنگام پیکار چنین بود:

ان تنکرونی فانا ابن حیدره

ضرغام اَجام و لیث قسوره

علی الأعادی مثل ریح صرصره

روز ششم: حضرت قاسم بن حسن علیه السّلام

فکر نمی کرد جنگ با حسین علیه السّلام، تا این حد جدی باشد... صبح عاشورا، آب دادن به اسب خود را بهانه کرد و از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان ابا عبدالله پیوست، توبه کنان و پشیمان از آنچه کرده بود!

پس از قبولی توبه از جانب سالار شهیدان به عنوان اولین نفر از سپاه آن حضرت، اذن میدان طلبید.

بر زمین که افتاد، امام حسین علیه السّلام بر بالینش حضور یافت و خطاب به او فرمود:

«انت حرّ کما سمتک امّک و انت حرّ فی الدنیا و انت حرّ فی الاخره»

«تو همانگونه که مادرت نامت را حر گذاشت، حر و آزاده ای! آزاده و سعادتمند»

روز هفتم: حضرت علی اصغر علیه السّلام

طفل شیرخوار امام حسین علیه السّلام که در روز عاشورا از تشنگی بی تاب شده بود، آخرین یاور پدر خویش بود.

امام، طفل مظلوم خود را بر روی دو دست بالا گرفت و رو به دشمن فرمود:

«از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است.نمی بینید چگونه از تشنگی بی تاب است؟!...»

و پاسخ تشنگی علی اصغر علیه السّلام را تیر سه شعبه داد.

روز هشتم: حضرت علی اکبر علیه السّلام

فرزند بزرگ سیدالشهدا که در خلقت، اخلاق و گفتار شباهت زیادی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داشت، اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی وسیاسی اش در سفر کربلا و به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد.

چندین بار به میدان رفت و با شجاعت تمام با انبوه سپاه دشمن جنگید. گرچه پیکار، سخت او را تشنه تر می کرد؛ اما بی آن که بتواند آبی بنوشد با همان تشنگی و جراحت، مجدد به میدان رفت و جنگید تا شهید شد.

قاتلش،«مره بن منقذ» بود.

حضرت علی اکبر نزدیکترین شهیدی است که با امام حسین علیه السلام دفن شده است. مدفن مطهر او پایین پای اباعبدالله است و به همین جهت، ضریح امام شش گوشه دارد.

روز نهم: حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام

فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام، برادر سید الشّهدا سلام الله علیه، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا!

در زمان واقعه کربلا 34 ساله بود. کنیه اش «ابوالفضل»و «ابوفاضل» است و از معروف تر ین لقب هایش قمر بنی هاشم، سقا، صاحب لواء الحسین، علمدار، ابوالقربه، عبد صالح، باب الحوائج و... است.

قمر بنی هاشم قامتی رشید، چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت.

در حادثه کربلا، پرچمدار سپاه امام حسین علیه السّلام و سقایی خیمه های اطفال و اهل بیت اباعبدالله را بر عهده داشت.

عباس که مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود، وقتی به فرات رسید با آن که تشنه بود اما به احترام برادر و تشنگی او و اهل بیتش لب به آب نزد و سوگند یاد کرد آب ننوشد و سرانجام با همان لبان تشنه به شهادت رسید.

روز دهم: حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام

امام سوم شیعیان و شهید کربلا که نهضت عاشورا بر محور فداکاری و جانفشانی آن حضرت شکل گرفت.

امام حسین علیه السّلام بسیار مورد علاقه پیامبر بود و آن حضرت درباره ایشان می فرمود:

«حسین منی و انا من حسین...» تا شش سالگی در آغوش پیامبر بزرگ شد.

در دوران خلافت پدر بزرگوارشان در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ «جمل» ، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت.

پس از شهادت پدر، مطیع رهبر و مولای خویش، امام حسن مجتبی علیه السّلام و همراه برادر بود.

بعد از شهادت امام حسن مجتبی علیه السّلام بار امامت بر دوش ایشان قرار گرفت.

در آن زمان معاویه بر حکومت مسلط بود. با مرگ معاویه یزید به والی مدینه نامه نوشت که از امام حسین علیه السلام به نفع او بیعت بگیرد، امّا حسین بن علی علیه السّلام که از فساد و بی لیاقتی یزید مطلع بود از این بیعت امتناع ورزید و برای رهایی اسلام و مسلمین از بلای سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید راه مبارزه را در پیش گرفت.

از مدینه به مکه هجرت کرد ودر پی نامه های فراوان کوفیان و شیعیان عراق به آن حضرت و دعوت از ایشان جهت رفتن به کوفه، ایشان ابتدا مسلم بن عقیل را جهت حصول اطمینان از وفاداری کوفیان به آن دیار فرستاد و پس از تأیید مسلم، همراه یاران و اهل بیت خویش راهی آن سرزمین شد. اما با پیمان شکنی کوفیان و شهادت حضرت مسلم، ایشان پیش از رسیدن به کوفه در صحرای «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت. اما تسلیم نیروهای یزید نشد و سرانجام، در روز عاشورا در صحرای کربلا مظلومانه و تشنه­کام همراه اصحابش به شهادت رسید. از آن پس کربلا و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و شهادت ایشان، سبب زنده شدن اسلام و بیداری وجدان های خفته گردید. پیامبر خدا درباره امام حسین علیه السّلام فرمود:

«قسم به آن که مرا به حق به پیامبری فرستاد. حسین بن علی در آسمان بزرگتر از زمین است و بر سمت راست عرش الهی نوشته است «حسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» » (سفینة البحار، جلد 1 ، ص 257)

سید مهدی حسینی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۱۶
محمد سجاد بهرامی

روزی که منامت زدیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی