شهادت حضرت مسلم
يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۱۳ ب.ظ
ابن زیاد ( که به شدت از سخنان مسلم خشمگین شده بود ) شروع کرد به بد گفتن به او ناسزا گفتن به امیر المومنین (ع) و امام حسین (ع) ، مسلم نیز گفت: تو و پدرت به ناسزا گفتن سزلوارترید .هر حکمی که میخواهی بکن ای دشمن خدا.
ابن زیاد به بکیر بن حمران دستور داد که مسلم را بز روی بام قصر ببرند و او را به قتل برسانند . بکیر ، بر روی بام قصر برد و در آنجا گردن او را زد و ترسان و لرزان از روی قصر پایین آمد . ابن زیاد با دیدن حالت او گفت : اتفاقی برایت افتاده/
بکیر گفت: ای امیر وقتی مسلم را به قتل رساندم در برابر خود ، مد سیاه و زشت رویی را دیدم که انگشت به دندان گرفته بود _ یا گفت لبهایش را میگزید _ من با دیدن او چنان ترسیدم که تا به حال اینگونه نترسیده بودم. ابن زیاد که لعنت خدا بر او باد به او گفت: شاید از کشتن مسلم ترسیدی؟
۹۲/۰۱/۰۴