هیئت خیمة الحسین (ع)

مرکز اطلاع رسانی هیئت خیمة الحسین (ع)

هیئت خیمة الحسین (ع)

مرکز اطلاع رسانی هیئت خیمة الحسین (ع)

۲۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است


ماهمان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
هر زمان یاد خمینی در سرافتد ما را
دور سید علی خامنه ای می گردیم

کربلا یعنی که یار رهبری

از حسین عصر خود فرمانبری


الهم ارزقتا توفیق الشهاده فی سبیلک

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۰
محمد سجاد بهرامی

امام حسین(ع) به حرکت خویش ادامه داد. عده ای از قبیله بنی فزاره و بجیله گفته اند که: ما همراه با زهیر بن قین از مکه خارج شدیم . ما منزل به منزل با امام حسین(ع) راه را میپیمودیم ، و هیچ چیز برای ما سختت تر از همراهی و حرکت با امام حسین (ع) نبود ، زیرا بانوان حرم او هم با او بودند . پس هر جایی که ایشان فرود می آمدند ما کمی دور تر فرود می آمدیم تا اینکه روزی ناچار شدیم در یکی از منزلگاه ها که ایشان فرود آمده بودند ما هم فرود آییم . در همان حالی که نزدیک غذا خوردن بودیم متوجه شدیم که قاصد امام به سوی ما می آید ، او نزد ما آمد و سلام کرد ، سپس گفت : ای زهیر بن قین ، همانا امام حسین مرا به سوی تو فرستاده تا نزد او بروی.

با شنیدن این سخن لقمه های غذا از دستمان زمین افتاد و چنان مبهوت و حیران شدیم که گویی پرنده ای بر سرما نشسته است باشد. همسر زهیر به او گفت : سبحان الله پیامبر خدا قاصدی به سوی تو فرستاده و تو به سوی او نمیروی ؟ نزد او برو و سخنان او را بشنو.

زهیر خدمت امام رسید ، مدت زمانی نگذشت که شادمان در حالی که چهره اش نورانی گشته بود ، نزد ما باز گشت. دستور داد خیمه اش را بکنند و نزدیک خیمه امام برپا کنند . سپس به همسرش گفت من تو را طلاق دادم ، زیرا دوست ندارم بخاطر من به بلا دچار شوی و من عزم خود را جزم کرده ام که در خدمت امام حسین(ع) بوده و روح خود را فدایی او سازم و جانم را سپر بلایش کنم.

سپس مال و دارایی همسرش را به او داده و او را به یکی از پسر عموهایش سپرد تا به خوانواده اش برساند . همسر زهیر برخاست در حالی که گریه میکرد ، با او  خداحافظی کرد و گفت: خداوند یار و کمک تو باشد . خداوند برای تو خیر و نیکی خواهد . از تو خواهم که نزد جد حسین (ع) مرا یاد نمایی .

زهی پس از وداع با همسر ، به اصحاب خود گفت هر کس دوس دارد مرا همراهی کند با من بیاید ؛ در غیر این صورت ، این آخرین دیدار ماست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۴۵
محمد سجاد بهرامی

امام آن شب در منزلگاه ثعلبیه به سر بردند صبح هنگام مردی که کنیه اش اباهره ازدی بود از جانب کوفه آمد ، نزد امام رفت به آن حضرت سلام کرد و عرض کرد: ای پیامبر خدا ، چه چیزی شما را از مکه به مدینه بیرون کرده است؟

امام فرمود : وای بر تو ای ابا هره ، همانا بنی امیه اموالم را گرفتند ، صبر و شکیبایی ورزیدم ، با دشنام آبرویم را بردند صبر و شکیبایی ورزیدم ، اما اینکه میخواستند خون مرا بریزند ، به همین خاطر فرار کردم . به خدا قسم این گروه ستم پیشه مرا میکشتند و بعد از قتل من ، خداوند لباس ذلت همیشگی را برتن آنها کرده و شمشیر برنده ای را بر آنها مسلط می گراداند و شخصی را بر انها حاکم میساخت که ذلیل شان سازد ، ذلیل تر از قوم سبا که زنی بر آنها حکومت میکرد و اموال و جان هایشان در اختیار او بود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۰
محمد سجاد بهرامی

راوی گوید : سپس حضرت به حرکت خویش ادامه داد تا اینکه نزدیکی های ظهر به منزلگاه ثلبیه رسیدند. امام کمی خوابید ، پس وقتی از خواب برخاست فرمود: هاتفی را دیدم که میگفت : شما در حال حرکت هستید و مرگ به شتاب شمارا به سوی بهشت میبرد . در این حال حضرت علی اکبر (ع) فرمود: پدر جان آیا ما برحق نیستیم ؟

امام فرمود: بله فرزندم، قسم به آن خدایی که باز گشت همه به سوی اوست.

علی فرمود : پدر جان در این صورت از مرگ باکی نیست.

امام فرمود : پسرم ، خداوند بهترین پاداشی که از پدر به پسر میرسد به تو بدهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۴۵
محمد سجاد بهرامی

امام به مسیر خود ادامه داد تا اینکه به به منزلگاه ذات عرق رسید و در آنجا با بشیر بن غالب که از سوی عراق می آند ملاقات کرد . امام درباره عراقیان از بشیر سوال کرد ، بشیر عرضه داشت : من آنها را درحالی ترک کردم که دل هایشان با تو بود ولی شمشیر هایشان علیه تو.

امام فرمود: برادر بنی اسد راست گفت ، همانا خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد و به آنچه که اراده می نماید حکم میکند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۱۲
محمد سجاد بهرامی

دسته ها و گروه های جنیان مومن نیز خدمت امام رسیده ، عرض کردند : ای مولای ما ، ما شیعیان و یاوران شما ایم . به هر چه میخواهی امر کن . اگر اینک به ما امر کنی تمام دشمنانت را از بین ببریم ، بی آنکه از جای خود حرکتی کنی ، ما این کار را برای شما انجام خواهیم داد.

امام حسین برای آنها طلب خیر کرده دعا نمود و فرمود : آیا کتاب خداوند که بر جد من نازل شده نخوانده اید ، آنجا که فرمود بگو اییغمبر ، اگر در خانه خود هم بودید ،  باز آنان که سرنوشت آنها در قضای الهی کشته شدن است ، از خانه به قتلگاه به پای خود البته بیرون می آمدند.

پس اگر من در جای خود بمانم ، این مردم سیه روز و بد بخت با چه چیز امتتحان شوند و چه کسی در کربلا و شهادتگاه من قرار خواهد گرفت ؟ در حالی که خداوند ، از همان روزی که زمین را گسترانید ، کربلا را برای من برگزید و آنجا را پناهگاه امنی برای شیعیان و دوستداران ما قرار داد که اعمال و نماز های آنان در آنجه پذیرفته شده و دعا هایشان مستجاب است و کربلا ، جایگاه شیعیان ماست تا برای آنها امانی در دنیا و آخرت باشد . (شما بروید) ولی در روز شنه که همان روز عاشوراست بیاید و در کربلا حاضر شوید. (در روایتی دیگر روز جمعه ) که من در ساعات آخر آن روز به شهادت میرسم ، و بعد از شهادت من ، هیچ کس از خاندان ، وابستگان ، برادران و اهل بیت من باقی نمیماند و آنان سر بریده مرا برای یزید (لعنت الله ) می فرستند.

جنیان گفتند: ای حبیب خدا و فرزند حبیب خدا ؟ اگر فرمانداری شما برما لازم و مخالفت از فرمان شما حرام نبود بخدا قسم که در این مورد مخالفت میکردیم و تمام دشمنانتان را قبل از که دستشان به شما برسد ، از بین میبردیم.

امام فرمود: به خدا قسم ، ما خود بر این کار ، از شما توانا تریم . تا هر کس نابود میگردد به دلیلی نابود گردد و هر کس زنده می ماند به دلیلی.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۱
محمد سجاد بهرامی

شیخ مفید در کتاب مولد نبی (ص) مولد الاوصیا به اسناد خود امام صادق (ع) روایت کرده که فرموده: آنگاه که امام از مکه خارج شد،  ملائکه در صف های مرتب ، در حال که همه آنها مسلح و سوار بر اسب های بهشتی بودند ، خدمت حضرت رسیدند  آنها بعد از عرض سلام عرضه داشتند : ای حجت خدا بر آفریدگان بعد از جد و پدر و برادرت ، همانا خداوند عزوجل جد شما پیامبر خدارا توسط ما در جاهای زیادی یاری داد و اینک مارا به یاری شما فرستاده است.

امام فرمود: وعدگاه ما گودال و بقعه ای است که در آن به شهادت میرسم و آنجا کربلاست ، پس آنگاه که وارد کربلا گردیدم ، نزد من بیاید.

ملائکه عرض کردند: ای حجت خدا، همانا خداوند به ما امر کردند که گوش به فرمان و مطیع تو باشیم ، پس اگر از رویا رویی با دشمن هراسی داری ، شمارا همراهی میکنیم؟

امام فرمودند : دشمنان تا آن زمان که من وارد کربلا نگردیده ام ، هیچ تسلطی بر من ندارند و نمیتوانند آسیبی به من برسانند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۲۴
محمد سجاد بهرامی

همین که هنگام سحر شد ، امام تصمیم به رفتن گرفت ، این خبر به محمد ابن حنفیه رسید ، اوخدمت امام آمد ، مهار شتر حضرت را گرفت و عرض کرد : مگر قرار نشد درباره آنچه از شما خواسته بودم فکر کنید.

امام فرمود : بله.
محمد عرض کرد : پس چرا اینقدر با عجله قصد رفتن داری؟

امام فرمودند: بعد از اینکه از تو جدا شدم ، پیامبر نزد من آمد و فرمو: ای حسین ، خارج شو ؛ زیرا خداوند میخواهد تورا کشته ببیند.

محمد ( پس از شنیدن این سخن با چشمی گریان ) گفت: انالله و انا الیه راجعون

سپس عرض کرد : حال که برای کشته شدن میروی ، این بانوان را به کجا میبرید؟

امام به او گفت : خدا خواسته که آنها را نیز کسته ببیند. امام این سخن را گفته ، با محمد وداع کرد و به راه افتاد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۳۹
محمد سجاد بهرامی

در کتاب اصل احم بن حسین بن عمر بن یریدة که از افراد مورد اطمینان  است آمده مه از اصل محمد بن داود قمی نقل کرده که امام جعفر صادق(ع) فرمودند:

محمد بن حنفیه در همان شبی که امام حسین قصد داشت صبح فردایش از مکه خارج شود خدمت امام رسید و عرض کرد : به درستی که شما خود آگاه هستید و آگاه هستید که کوفیان همان کسانی هستند که با پدر و برادر شما نیرنگ کردند . من میترسم که سرنوشت شماهم مانند شرنوشت آنها شود . اگر بخواهی در مکه بمانی ، عزیز ترین کس در حرم هستی و کسی نمیتواند در اینجا به تو آسیبی برساند.

امام فرمود: من ترس آن دارم که که یزید ابن معاویه در حرم الهی غافلگیرانه مرا به قتل برساند و اینگونه حرمت این خانه شکسته شود .

محمد گفت: اگر از این موضوع میترسی به یمن یا بیابان های اطراف برو، که محفوظ خواهی بود و کسی به شما چیره نخواهد شد.

امام فرمود: در این باره فکر میکنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۳۷
محمد سجاد بهرامی

معمر بن مثنی در مقتل الحسین(ع) روایت کرده است که: روز هشتم ماه ذی الحجه عمر بن سعد ابی وقاص با لشکری زیاد وارد مکه شد . یزید به او دستور داده بود که اگر حسین (ع) شروع به جنگ کرد با او بجنگد و اگر خودش توانایی اش را داشت خود شروع به جنگ نماید . امام حسین(ع) امام حسین در همان روز از مکه خارج شدند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۱۷
محمد سجاد بهرامی